چهره های موفقی که خوش شانس نبودند!/تصاویر (پست ویژه)
دوشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۵۹ ب.ظ
شما را حتما به خواندن این مطلب دعوت میکنم!
شاید خیلی از ما، تصور میکنیم موفقیت یک پدیده شانسی و یا انتسابی است. اما در واقعیت افراد زیادی را میتوانم مثال بزنیم که تنها با پشتکار و سختکوشی به موفقیت رسیدهاند. خیلی از انها گذشته بسیار سختی داشته اند و بارها و بارها شکست خورده اند.بعضی ها فکر میکردند در یک قدمی موفقیت هستند اما دوباره شکست خوردند. اگر آنها تسلیم شکستشان میشدند و ناامید از ادامه راه بازمیماندند اکنون نامشان در فهرست افراد موفق نبود.
به گزارش صبحانه، در واقع به نظر من موفقیت حاصل سخت کوشی و امیدواری در لحظات تاریک زندگیست. وقتی شما شکست میخورید یا کسی از هدفتان ناامیدتان میکند دو راه بیشتر ندارید یا شکست و حرف های ناامید کننده را قبول کنی و تسلیم شوی و یا تسلیم نشوی و دوباره از نو آغاز کنی قوی تر از قبل.
و حال در ادامه چند نمونه از افرادی را که راه دوم را انتخاب کرده و تسلیم نشدند را به شما معرفی میکنم هرچند انقدر معروف هستند که نیاز به معرفی ندارد:
1.او نمونه بارز کسی است که به حرف دیگران گوش نکرد و اسیر شکست نشد. جالب اینجاست که معلمانش به او میگفتند احمق تر از آن است که بتواند چیزی را یاد بگیرد. اما او هیچگاه دست از تلاش بر نداشت و سرانجام پس از هزاران بار شکست، توانست نام خود را در تاریخ جاودانه کند.
او هنگامی که درباره شکستهایش از او سؤال کردند، چنین گفت: من شکست نخوردم. من فقط هزار راه پیدا کردم که به موفقیت ختم نمیشدند. او توماس الوا ادیسون است.
2. قبل از رسیدن به موفقیتهایش، بارها شکست را تجربه کرده است. او زمانی که در دبیرستان بود به بسکتبال علاقه بسیاری داشت، اما هرگز نمیتوانست به تیم اصلی مدرسه راه پیدا کنذ.
او میگوید: «من در طول مدت ورزشم بیش از ۹ هزار شوت را به بیرون زدهام. نزدیک به ۳۰۰ بازی را باختهام. در ۲۶ بازی زمانی که میتوانستهام با شوت خود تیمم را برنده کنم، ضربه را هدر دادم. من در زندگیم بارها و بارها و بارها شکست خوردهام و این همان دلیل موفقیت من است.» او مایکل جردن یکی از شاخص ترین بازیکنان بسکتبال در جهان است.
3. او جوانی خود را به عنوان دلال اثار هنری و معلم گذراند. مدتی هم در انگلستان در میان کارگران معادن زغال سنگ به عنوان مبلغ مسیحی فعالیت میکرد. او فعالیتهای جدی خود به عنوان طراح و نقاش را از 27 سالگی شروع کرد. او در زمانی که در قید حیات بود تنها موفق شد تا یک تابلوی نقاشی را به فروش رساند. آثار او هرچند در زمان خود مورد استقبال قرار نمیگرفتند اما این موضوع باعث نشد تا او دست از کار بکشد. او تا زمانی که زنده بود ۹۰۰ اثر نقاشی را خلق کرد که هر یک از آن ها اکنون میلیونها دلار قیمت دارند.
او ونسان ونگوگ است.که اکنون به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نقاشان پسادریافتگر شناخته میشود.
4.اولین بار در سال ۱۹۳۰ در غذاخوری یک پمپ بنزین در یکی از شهرهای کوچک کنتاکی، در زمان رکورد اقتصادی آمریکا، مرغ سوخاری جادویی خود را پخت. سال بعد او تعداد صندلیهای این رستوران را به ۱۴۲ رساند، چند سال بعد او شیوه پخت را عوض کرد و زمان لازم طبخ مرغ را بسیار کاهش داد.
در سالهای اول، هنگامی که رشته رستورانهای خود را افتتاح نکرده بود، مجبور بود، غذاهای خود را به رستورانهای دیگر بفروشد، بسیاری از رستورانها از خرید اغذیه او خودداری میکردند. گفته میشود که او ۱۰۰۹ بار برای توافق بر سر فروش غذاهایش به رستورانهای مختلف سر زده بود و هر بار دست خالی برگشته بود.
او کلنل سندرز است.موسس رستوران های زنجیره ای کنتاکی که در 105 کشور دنیا شعبه دارد.
5. اولین کار جدی او رانندگی آمبولانس صلیب سرخ بود، اما بعد از پایان یافتن جنگ، این موقعیت شغلی هم از دست رفت. سپس او به کانزاس رفت تا روزنامهنگار شود، اما سردبیر او را به خاطر نداشتن تخیل و ایدهپردازی، اخراج کرد! او را حتی به عنوان یک راننده آمبولانس هم استخدام نکردند تا اینکه برادرش به یاریاش آمد و او را در بانکی استخدام کرد، در آنجا، او آگهیهای تبلیغاتی برای بانک طراحی میکرد و از این طریق بود که با یک طراح کارتون معروف آشنا شد، شرکت تبلیغاتی خود را بنا نهاد و به تدریج پا در جاده موفقیت نهاد.
او والت دیزنی است که اکنون صاحب پارک های تفریحی دیزنی لند است.
6. برخی اورا خوش شانس میدانند. اما او همیشه خوششانس نبوده است، زمانی او در حالی که طلاق گرفته بود، مجبور بود به تنهایی و به کمک کمکهزینه دولت روزگار را سپری کند. او از چندین رمان اولش چیزی عایدش نشد.
او وقتی کتاب معروفش را نوشت از سوی چند ناشر رد شد. ناشرها عموما بر این عقیده بودند که اگر نام نویسنده زن بر روی کتابی باشد آن کتاب فروش نخواهد رفت. او با سماجت و پیگیری توانست کتابش را به چاپ برساند.
مطمنا اگر او نا امید میشد اکنون سری کتابهای معروف هری پاتر و فیلمهایش وجود نداشت. او کسی نیست جز جی کی رولینگ است.
7.او با حمایت همسرش پنج سال از عمرش را صرف ساخت اختراعش کرد. اما ساخت این دستگاه اصلا آسان نبود،گفته میشود در این مدت او 5126 بار اقدام به ساخت و آزمایش نمونههای ابتدایی نموده تا سرانجام موفق شد. اما در ادامه به مشکل بزرگی برخورد، هیچ کارخانه و شرکت توزیعی،حاضر به حمایت از محصول او نبود. او مجبور شد به بازار ژاپن روی بیاورد، در آنجا از محصول او استقبال زیادی شد، طوری که در سال ۱۹۹۱ برنده جایزه بینالمللی طراحی در ژاپن شد.
او جیمز دایسون مخترع مدل جدید جاروبرقی است که در سال ۱۹۹۳ شرکت خود را بنا کرد و با کمک تبلیغات تلویزیونی سرانجام جاروبرقی خود را به مردم شناساند.
و حال در ادامه چند نمونه از افرادی را که راه دوم را انتخاب کرده و تسلیم نشدند را به شما معرفی میکنم هرچند انقدر معروف هستند که نیاز به معرفی ندارد:
1.او نمونه بارز کسی است که به حرف دیگران گوش نکرد و اسیر شکست نشد. جالب اینجاست که معلمانش به او میگفتند احمق تر از آن است که بتواند چیزی را یاد بگیرد. اما او هیچگاه دست از تلاش بر نداشت و سرانجام پس از هزاران بار شکست، توانست نام خود را در تاریخ جاودانه کند.
او هنگامی که درباره شکستهایش از او سؤال کردند، چنین گفت: من شکست نخوردم. من فقط هزار راه پیدا کردم که به موفقیت ختم نمیشدند. او توماس الوا ادیسون است.
2. قبل از رسیدن به موفقیتهایش، بارها شکست را تجربه کرده است. او زمانی که در دبیرستان بود به بسکتبال علاقه بسیاری داشت، اما هرگز نمیتوانست به تیم اصلی مدرسه راه پیدا کنذ.
او میگوید: «من در طول مدت ورزشم بیش از ۹ هزار شوت را به بیرون زدهام. نزدیک به ۳۰۰ بازی را باختهام. در ۲۶ بازی زمانی که میتوانستهام با شوت خود تیمم را برنده کنم، ضربه را هدر دادم. من در زندگیم بارها و بارها و بارها شکست خوردهام و این همان دلیل موفقیت من است.» او مایکل جردن یکی از شاخص ترین بازیکنان بسکتبال در جهان است.
3. او جوانی خود را به عنوان دلال اثار هنری و معلم گذراند. مدتی هم در انگلستان در میان کارگران معادن زغال سنگ به عنوان مبلغ مسیحی فعالیت میکرد. او فعالیتهای جدی خود به عنوان طراح و نقاش را از 27 سالگی شروع کرد. او در زمانی که در قید حیات بود تنها موفق شد تا یک تابلوی نقاشی را به فروش رساند. آثار او هرچند در زمان خود مورد استقبال قرار نمیگرفتند اما این موضوع باعث نشد تا او دست از کار بکشد. او تا زمانی که زنده بود ۹۰۰ اثر نقاشی را خلق کرد که هر یک از آن ها اکنون میلیونها دلار قیمت دارند.
او ونسان ونگوگ است.که اکنون به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نقاشان پسادریافتگر شناخته میشود.
4.اولین بار در سال ۱۹۳۰ در غذاخوری یک پمپ بنزین در یکی از شهرهای کوچک کنتاکی، در زمان رکورد اقتصادی آمریکا، مرغ سوخاری جادویی خود را پخت. سال بعد او تعداد صندلیهای این رستوران را به ۱۴۲ رساند، چند سال بعد او شیوه پخت را عوض کرد و زمان لازم طبخ مرغ را بسیار کاهش داد.
در سالهای اول، هنگامی که رشته رستورانهای خود را افتتاح نکرده بود، مجبور بود، غذاهای خود را به رستورانهای دیگر بفروشد، بسیاری از رستورانها از خرید اغذیه او خودداری میکردند. گفته میشود که او ۱۰۰۹ بار برای توافق بر سر فروش غذاهایش به رستورانهای مختلف سر زده بود و هر بار دست خالی برگشته بود.
او کلنل سندرز است.موسس رستوران های زنجیره ای کنتاکی که در 105 کشور دنیا شعبه دارد.
5. اولین کار جدی او رانندگی آمبولانس صلیب سرخ بود، اما بعد از پایان یافتن جنگ، این موقعیت شغلی هم از دست رفت. سپس او به کانزاس رفت تا روزنامهنگار شود، اما سردبیر او را به خاطر نداشتن تخیل و ایدهپردازی، اخراج کرد! او را حتی به عنوان یک راننده آمبولانس هم استخدام نکردند تا اینکه برادرش به یاریاش آمد و او را در بانکی استخدام کرد، در آنجا، او آگهیهای تبلیغاتی برای بانک طراحی میکرد و از این طریق بود که با یک طراح کارتون معروف آشنا شد، شرکت تبلیغاتی خود را بنا نهاد و به تدریج پا در جاده موفقیت نهاد.
او والت دیزنی است که اکنون صاحب پارک های تفریحی دیزنی لند است.
6. برخی اورا خوش شانس میدانند. اما او همیشه خوششانس نبوده است، زمانی او در حالی که طلاق گرفته بود، مجبور بود به تنهایی و به کمک کمکهزینه دولت روزگار را سپری کند. او از چندین رمان اولش چیزی عایدش نشد.
او وقتی کتاب معروفش را نوشت از سوی چند ناشر رد شد. ناشرها عموما بر این عقیده بودند که اگر نام نویسنده زن بر روی کتابی باشد آن کتاب فروش نخواهد رفت. او با سماجت و پیگیری توانست کتابش را به چاپ برساند.
مطمنا اگر او نا امید میشد اکنون سری کتابهای معروف هری پاتر و فیلمهایش وجود نداشت. او کسی نیست جز جی کی رولینگ است.
7.او با حمایت همسرش پنج سال از عمرش را صرف ساخت اختراعش کرد. اما ساخت این دستگاه اصلا آسان نبود،گفته میشود در این مدت او 5126 بار اقدام به ساخت و آزمایش نمونههای ابتدایی نموده تا سرانجام موفق شد. اما در ادامه به مشکل بزرگی برخورد، هیچ کارخانه و شرکت توزیعی،حاضر به حمایت از محصول او نبود. او مجبور شد به بازار ژاپن روی بیاورد، در آنجا از محصول او استقبال زیادی شد، طوری که در سال ۱۹۹۱ برنده جایزه بینالمللی طراحی در ژاپن شد.
او جیمز دایسون مخترع مدل جدید جاروبرقی است که در سال ۱۹۹۳ شرکت خود را بنا کرد و با کمک تبلیغات تلویزیونی سرانجام جاروبرقی خود را به مردم شناساند.
۹۴/۰۸/۱۸